-
اي آنکه هيچ جايي آرام جان نديديشاعر : عطار رنج جهان کشيدي گنج جهان نديدياي آنکه هيچ جايي آرام جان نديديچندان که پيش رفتي ره را کران نديديهرچند جهد کردي کاري به سر نبرديقانع شدي به نامي اما نشان نديديزان گوهري که گردون از عشق اوست گردانچه حاصل از شنيدن چون در عيان نديديمرد شنو چه باشي مردانه رو سخن دانگر در درون پرده خود را نهان نديديميدان که روز معني بيرون پرده مانيتو از سيه گليمي بويي از آن نديديآن نافهاي که جستي هم با تو در گليم استبر جان مگرد چندين انگار جان