-
جهان جمله تويي تو در جهان نهشاعر : عطار همه عالم تويي تو در ميان نهجهان جمله تويي تو در جهان نههمه در وي گم و از وي نشان نهچه دريايي است اين درياي پر موجوليکن راه محو و کاروان نهچه راه است اين نه سر پيدا و نه پايچو بوقلمون هويدا و نهان نهخيالي و سرابي مينمايدهمه چيزي چنين و آن چنان نههمه تا بنگري ناچيز گرددجهان از وي پر و او در جهان نهعجب کاري است کار سر معشوقنشسته در ميان جان و جان نههمه دل پر ازو و دل درو محووگر باطن بود مويي عيان نهاگر ظاهر شود مويي جز او نيچه مي