-
سر پا برهنگانيم اندر جهان فتادهشاعر : عطار جان را طلاق گفته دل را به باد دادهسر پا برهنگانيم اندر جهان فتادهرندان رهنشين را ميخانه در گشادهمردان راهبين را در گبرکي کشيدهدر پيش دردنوشان بر پاي ايستادهبا گوشهاي نشسته دست از جهان بشستهکز چشم خلق عالم يکبارگي فتادهاندر ميان مستان چندان گناه کردهماييم جان و دل را اندر ميان نهادههرجا که مفلسان را جمعيتي است روزيرهزن شدند ما را مشتي حرامزادهما خود کهايم ما را خون ريختن حلال استگه روي سوي قبله گه دست سوي بادهزنهار ال