-
اي خم چرخ از خم ابروي توشاعر : عطار آفتاب و ماه عکس روي تواي خم چرخ از خم ابروي تومعتکف شد عقل و جان در کوي توتا به کوي عقل و جان کردي گذرهر دو عالم بوي يکتا موي توکي دهد آن را که بويي دادهايتا نيايد هيچکس ره سوي تودر ميان جان و دل پنهان شديمن ز جان و دل شدم هندوي توچون تويي جان و دلم را جان و دلمي نيايد از دلم جز بوي توعشق تو چندان که ميسوزد دلمتا ابد عطار در پهلوي توپشت گردانيد دايم از دو کون
#سرگرمی#