-
اي غنچه غلام خندهي توشاعر : عطار سرو آزاد بندهي تواي غنچه غلام خندهي تواز طرهي سر فکندهي توافتاد سر هزار سرکشاز نرگس نيم زندهي توگلهاي بهار نيم مردهبر سر چو قلم دوندهي توخورشيد گرفته لوح از سرتو دلکش و دل کشنده تومن کشته و غم کشندهي مندر خون گردد ز خندهي توزان است شفق که طوطي چرخکي در تو رسد روندهي توچون سايه در آفتاب نرسدداني که بود پرندهي توعطار به هر پري که پرد
#سرگرمی#