-
با تو سري در ميان خواهد بدنشاعر : عطار کان وراي جسم و جان خواهد بدنبا تو سري در ميان خواهد بدناز دو عالم بي نشان خواهد بدنهر که زان سر يافت يک ذره نشانتا ابد عمرت زيان خواهد بدنمحرم آن شو که گر آن نبودتعمر تو آن است و آن خواهد بدنهر نفس کان در حضور او زنيپس عذاب جاودان خواهد بدنور نخواهد بود همراهت حضورزان حقيقت بر کران خواهد بدنواي بر حال کسي کو بر مجازچون بميرد همچنان خواهد بدنمرد دايم همچنان کاينجا زيدروز محشر گلستان خواهد بدنتا نپنداري که هر کو خار بودجمله در پيشت