-
اي عشق تو پيشواي دردمشاعر : عطار وي درد تو هر زمان و هر دماي عشق تو پيشواي دردمکز حد بگذشت آه سردمآيينهي عارضت سيه شدتا کي داري ز خويش فردميک لحظه بر من آي آخرتو درنگري به روي زردمتا من خط سبز تو ببينمتا در خطر هزار دردمگر کار دلم ز دست بگذشتدست آويز است و پايمردمگو بگذر از آنکه شست زلفتکاورد ز خاکي تو گردمگفتي بگريز و ترک من گيرخوني کردم که آن نکردمگويي من مستمند مسکينمن بي تو بسي به خون بگردمخونم به مريز از آنکه بس زودتا از تو هزار خون نخوردمخونم بخوري و نيست يک شبيک سوخ