-
دلي کامد ز عشق دوست در جوششاعر : عطار بماند تا قيامت مست و مدهوشدلي کامد ز عشق دوست در جوشکند يکبارگي خود را فراموشز بسياري که ياد آرد ز معشوققدحها زهر ناکامي کند نوشبر اوميد وصال دوست هر دمبيندازد رداي و فوطه از دوشبرون آيد ز جمع خود نمايانشود در ماتم آن دم سيهپوشاگر بي دوست يک دم زو برآيدبماند تا ابد حيران و خاموشفروماند زبان او ز گفتنبننشيند دل عطار از جوشدرين انديشه هرگز نيز ديگر
#سرگرمی#