-
اي شيوهي تو کرشمه و نازشاعر : عطار تا چند کني کرشمه آغازاي شيوهي تو کرشمه و نازبر روي تو ديده کي کنم بازبستي در ديده از جهانموي ديده در انتظار ميسازاي جان تو در اشتياق ميسوزبر آتش غم چو شمع بگدازتا روز وصال در شب هجردر صف مقامران جانبازدر باز به عشق هرچه دارييعني که دو کون را براندازپيمانهي هر دو کون درکشبازآي به دست شه چو شهبازاي باز چو صيد کون کرديبر پر سوي آشيانه شو بازاي نوپر آشيان علويگيتي زنکي است بس فسون سازگردون خرفي است بس زبون گيرزين باديه تازيان برون تازب