-
زلف را چون به قصد تاب دهدشاعر : عطار کفر را سر به مهر آب دهدزلف را چون به قصد تاب دهدهمه کفار را جواب دهدباز چون درکشد نقاب از رويتاب در جان آفتاب دهدچون درآيد به جلوه ماه رخشمالش عاشقان صواب دهدتير چشمش که کم خطا کرده استسر زلفش هزار تاب دهدهمه خامان بي حقيقت رالب گلرنگ او شراب دهدتشنگان را که خار هجر نهادکه دلم دايمش کباب دهدغم او زان چنين قوي افتادگاه چشمم بدو گلاب دهدگاه شعرم بدو شکر ريزدگنج را جايگه خراب دهدگر دلم ميدهد غمش را جايتا درين دردش انقلاب دهددل به جان ب