-
کسي کو خويش بيند بنده نبودشاعر : عطار وگر بنده بود بيننده نبودکسي کو خويش بيند بنده نبودچرا شبنم به دريا زنده نبودبه خود زنده مباش اي بنده آخرکه جز دريا تو را دارنده نبودتو هستي شبنمي درياب درياکه هر کو گم نشد داننده نبوددرين دريا چو شبنم پاک گم شوتو را جاويد کس جوينده نبوداگر در خود بماني ناشده گمبسازي از بقا افکنده نبودتو ميترسي که در دنيا مدامتکه گل چون گل بسي پاينده نبودوجود جاودان خواهي، ندانيکه سلطاني مقام بنده نبودوجود گل به بالاي گل آمداگر بر قد تو زيبنده نبود