-
در راه تو هر که راهبر شدشاعر : عطار هر لحظه به طبع خاک تر شددر راه تو هر که راهبر شددر عالم عشق تاج سر شدهر خاک که ذرهي قدم گشتنتواني ازين قفس به در شدتا تو نشوي چو ذره ناچيزفارغ ز وجود خير و شر شدهر کو به وجود ذره آمدذاتي که ز عشق معتبر شددر هستي خود چو ذره گم گشتزيرا که ز خويش بيخبر شدذره ز که پرسد و چه پرسدوآنگه به دهان شير در شدخورشيد ز خويش ذرهاي ديدپيوسته چرا چنين به سر شدگر ذرهي راه نيست خورشيدسرگشتهي راه بيشتر شدچون ذره کسي که پيشتر رفتبر آهن و سنگ کارگر شدد