-
درد من هيچ دوا نپذيردشاعر : عطار زانکه حسن تو فنا نپذيرددرد من هيچ دوا نپذيردهرگز آن توبه خدا نپذيردگر من از عشق رخت توبه کنمنقش تو ديدهي ما نپذيرداز لطافت که رخت را ديدمچشم خفاش ضيا نپذيردنتوانم که تو را بينم از آنکسر گرفته است عطا نپذيردگرچه زلف تو دل ما ميخواستاگر آن زلف دوتا نپذيردما بداديم دل اما چه کنيماز من بي سر و پا نپذيردهرچه پيش تو کشم لعل لبتاين قدر تحفه چرا نپذيردميکشم پيشکش لعل تو جانزانکه جان بي تو بها نپذيرددر ره عشق تو جان ميبازمجان عزيز است دغا نپذيرد