-
لوح چو سيمت خطي چو قير بر آوردشاعر : عطار تا دلم از خط تو نفير بر آوردلوح چو سيمت خطي چو قير بر آوردتا خطت آن خون کنون ز شير بر آوردلعل تو ميخورد خون سوختهي منخط تو چون مويش از خمير بر آوردگرچه دلم در کشيد روي چه مقصودآنچه هلاکت به زخم تير بر آوردچشم تو يارب ز هر که روي تو خواهدکو به دروغي تو را نظير بر آورددشمن آيينهام اگرچه بود راستلاجرم آن گرد از ضمير بر آورددر صفتت رفت و روب کرد بسي دلرشک دمار از مه منير بر آوردتا که سر رزمهي جمال گشاديچهرهي خورشيد چون ز ز