-
خطت خورشيد را در دامن آوردشاعر : عطار ز مشک ناب خرمن خرمن آوردخطت خورشيد را در دامن آوردکه با خورشيد و مه در گردن آوردچنان خطت برآوردست دستيچو گل کرده قبا پيراهن آوردکلهدار فلک از عشق خطتلب شيرينت جوشي در من آوردخط مشکينت جوشي در دل انداختجهان را شوق تو در شيون آوردفلک را عشق تو در گردش انداختبه خوبي تو يک سيمينتن آوردندانم تا فلک در هيچ دوريکه چندين حلقهي مردافکن آوردفلک چون هر شبي زلف تو ميديدسر زلف تو را چوبکزن آوردز چشم بد بترسيد از کواکبدهاني همچو چشم سوزن آو