-
جانا شعاع رويت در جسم و جان نگنجدشاعر : عطار وآوازهي جمالت اندر جهان نگنجدجانا شعاع رويت در جسم و جان نگنجدوصفت چگونه گويم کاندر زبان نگنجدوصلت چگونه جويم کاندر طلب نيايدزيرا که راه کويت اندر نشان نگنجدهرگز نشان ندادند از کوي تو کسي راهم در زمان نيايد هم در مکان نگنجدآهي که عاشقانت از حلق جان برآرنددل در حساب نايد جان در ميان نگنجدآنجا که عاشقانت يک دم حضور يابنداز دل اگر برآيد در آسمان نگنجداندر ضمير دلها گنجي نهان نهاديزيرا که وصف عشقت اندر بيان نگنجدعطار وصف