-
اگر تو عاشقي معشوق دور استشاعر : عطار وگر تو زاهدي مطلوب حور استاگر تو عاشقي معشوق دور استره زاهد غرور اندر غرور استره عاشق خراب اندر خراب استدل عاشق هميشه در حضور استدل زاهد هميشه در خيال استنصيب عاشقان دايم حضور استنصيب زاهدان اظهار راه استجهاني ماوراي نار و نور استجهاني کان جهان عاشقان استکه آن صحرا نه نزديک و نه دور استدرون عاشقان صحراي عشق استبه گرد تخت دايم جشن و سور استدر آن صحرا نهاده تخت معشوقهمه جانها چو صفهاي طيور استهمه دلها چو گلهاي شکفته استکه در هر لحن