-
خاطر عاشقي چگونه بودشاعر : فخرالدين عراقي هم دل از دست رفته، هم دلدار؟خاطر عاشقي چگونه بودمرهمم نيست جز غم و تيمارسوختم ز آتش جدايي اوبودي ار چشم بخت من بيدارروز و شب خون گريستي بر منچه کنم؟ چيست چارهي اين کار؟کارم از گريه راست مينشودخاطرم از جگرم کبابتر استدلم از من بسي خرابتر استبيرخ يار چوني، اي مسکين؟دوش پرسيدم از دل غمگين:چه دهم شرح؟ حال من ميبيندل بناليد زار و گفت: مپرسکه کند قصد کعبه از در چين؟چون بود حال ناتوان موريبردش برتر از سپهر برينزير چنگ آردش دمي سيمرغ