-
ساقي، بده آب زندگانيشاعر : فخرالدين عراقي اکسير حيات جاودانيساقي، بده آب زندگانيبيآب حيات زندگانيمي ده، که نميشود ميسرچون از خط و لب شکرفشانيهم خضر خجل، هم آب حيوانزان دم که ز لعل در چکانيگوشم چو صدف شود گهر چينکز ناز و کرشمه در نمانيشمشير مکش به کشتن مابفريب مرا، چنان که دانيهر لحظه کرشمهاي دگر کنچون دست نداد کامرانيدر آرزوي لب تو بودمباشد که بيابم از تو بوييدر ميکده ميکشم سبوييدر ده قدح نشاط انگيزوقت طرب است، ساقيا، خيزبنشان شر و شور و فتنه، برخيزاز جور تو رستخيز برخ