-

در کوي تو لوليي، گداييشاعر : فخرالدين عراقي آمد به اميد مرحباييدر کوي تو لوليي، گداييبا آنکه نرفته بود جاييبر خاک درت گداي مسکينمحروم چراست بينوايي؟از دولت لطف تو، که عام استاز دست غمت شکسته پاييپيش که رود؟ کجا گريزد؟از درگه پادشه گداييمگذار که بي نصيب ماندهر دم به مبارکي لقاييچشمم ز رخ تو چشم داردهر لحظه به تازگي بقاييجانم ز لب تو ميکند وامجز در دل تنگ جايگاييجستم همه جاي را، نديدمننمود مرا جز ابتداييبي روي تو هر رخي که ديدمدادم دل خود به اژدهاييدل در سر زلف هر که بست