-

بيا، تا بيدلان را زار بينيشاعر : فخرالدين عراقي روان خستگان افکار بينيبيا، تا بيدلان را زار بينيدل بيچارگان بيمار بينيتن درماندگان رنجور يابيکه مشتاقان خود را زار بينيبه کوي عاشقان خود گذر کنزهر جانب دو صد خونخوار بينيميان خاک و خون افتاده حيرانکه بر خاک در خود خوار بينيبسا جان عزيز مستمنداننظر کن، تا غم و تيمار بينييکي اندر دل زار ضعيفانولي اندوه و غم بسيار بينينبيني هيچ شادي در دل ماکه هم روزي رخ دلدار بينيدلا، با اين همه اميد دربنداگر خواهي که روي يار بينيچو افتاد