-
دلربايي دل ز من ناگه ربودي کاشکيشاعر : فخرالدين عراقي آشنايي قصهي دردم شنودي کاشکيدلربايي دل ز من ناگه ربودي کاشکيجذبهي حسنش مرا از من ربودي کاشکيخوب رخساري نقاب از پيش رخ برداشتيتا شبي در خواب نازم رخ نمودي کاشکياي دريغا! ديدهي بختم بخفتي يک سحربودي او را در همه عالم وجودي کاشکيدر پي سيمرغ وصلش عالمي دل خستهاندبر سر دردم دگر دردي فزودي کاشکيچون دلم را درد او درمان و جان را مرهم استدست لطفش اين در بسته گشودي کاشکيحلقهي اميد تا کي بر در وصلش زنم؟در همه عالم