-
بازم از غصه جگر خون کردهايشاعر : فخرالدين عراقي چشمم از خونابه جيحون کردهايبازم از غصه جگر خون کردهايجانم از تيمار و غم خون کردهايکارم از محنت به جان آوردهايآن نه بيدادي است کاکنون کردهايخود هميشه کردهاي بر من ستمکز سرايم خوار بيرون کردهايزيبد ار خاک درت بر سر کنمحالم از خود پرس: تا چون کردهاي؟از من مسکين چه پرسي حال من؟مرهمي از درد معجون کردهايهر زمان بهر دل مجروح منبا عراقي دل دگرگون کردهايچون نگريم زار؟ چون دانم که تو
#سرگرمی#