-
در کف جور تو افتادم، تو دانشاعر : فخرالدين عراقي تن به هجران تو در دادم، تو داندر کف جور تو افتادم، تو داندر کف صد گونه بيدادم، تو دانالغياث، اي دوست، کز دست جفاتلب ببستم، ديده بگشادم، تو دانبر اميد آنکه بينم روي توبر در لطفت فرستادم، تو داندل، که از ديدار تو محروم مانداز طلب اکنون به استادم، تو دانسالها جستم، نديدم روي توبر در اميدت افتادم، تو دانچون نيم نوميد ز اميد بهياز همه عالم چو آزادم، تو دانگر کسي حالم نداند، گو: مدانبر يخ است اي دوست، بنيادم، تو دانميگدازد