-
غلام روي توام، اي غلام، باده بيارشاعر : فخرالدين عراقي که فارغ آمدم از ننگ و نام، باده بيارغلام روي توام، اي غلام، باده بياردرآ به مجلس و پيش از طعام باده بيارکرشمههاي خوش تو شراب ناب من استچه حاجت است صراحي و جام؟ باده بياربه غمزهاي چو مرا مست ميتواني کردگر آمدي به تقاضاي وام، باده بياربه مستي از لب تو وام کردهام بوسيشده است تن همه ديده چو دام، باده بيارمگر که مرغ طرب درفتد به دام مرافتاد از پي دانه به دام، باده بيارکجاست دانهي مرغان؟ که طوطي روحمچو مي ن