-
زان پيش که دل ز جان برآيدشاعر : فخرالدين عراقي جان از تن ناتوان برآيدزان پيش که دل ز جان برآيدکان سود بر اين زيان برآيدبنماي جمال، تا دهم جاناين کار کجا به جان برآيد؟اي کاش به جان برآمدي کارکان بيتو به اين و آن برآيدکارم نه چنان فتاد مشکلکامم همه زان دهان برآيدهم از در تو گشايدم کارکان بر تو به رايگان برآيدبر درگهت آمدم به کاريمگذار که ناگهان برآيدنايافته جانم از تو بوييکز کالبدم روان برآيدبنواز به لطف جانم، آن دماز لطف تو بيگمان برآيدکام دل خستهي عراقي
#