-
شوري ز شراب خانه برخاستشاعر : فخرالدين عراقي برخاست غريوي از چپ و راستشوري ز شراب خانه برخاستکز هر طرفي هزار غوغاستتا چشم بتم چه فتنه انگيخت؟کز جرعهاش هر که هست شيداستتا جام لبش کدام مي داد؟و آن باده هنوز در سر ماستساقي، قدحي، که مست عشقموآن شيفتگي هنوز برجاستآن نعرهي شور همچنان هستبيقامت تو نميشود راستکارم، که چو زلف توست در همکز جام، غرض مي مصفاستمقصود تويي مرا ز هستيعکس رخ تو درو هويداستآيينهي روي توست جانمرنگ رخش از پي چه زيباست ؟گل رنگ رخ تو دارد ، ارنهاو را