-

عراقي بار ديگر توبه بشکستشاعر : فخرالدين عراقي ز جام عشق شد شيدا و سرمستعراقي بار ديگر توبه بشکستخراب چشم خوبان است پيوستپريشان سر زلف بتان شدگرفته زلف يار و رفته از دستچه خوش باشد خرابي در خراباتاگر ديوانهاي زنجير بگسستز سوداي پريرويان عجب نيستچو ماهي ناگهان افتد در شستبه گرد زلف مهرويان همي گشتز خود فارغ شد و از جمله وارستبه پيران سر، دل و دين داد بر بادبه بوي جرعهاي زنار بربستسحرگه از سر سجاده برخاستکه دل را در سر زلف بتان بستز بند نام و ننگ آنگه شد آزادقلندوار د