-
در صومعه تو داني ميکوش تا توانيشاعر : فخرالدين عراقي در ميکده رها کن از سر فضول و طاماتدر صومعه تو داني ميکوش تا توانيمفروش زهد، کانجا کمتر خرند طاماتجان باز در خرابات، تا جرعهاي بيابيانداز خويشتن را در بحر بينهاياتلب تشنه چند باشي، در ساحل تمني؟تا در کشد به کامت يک ره نهنگ حالاتتا گم شود نشانت در پاي بينشانياسرار غيب بيند در عالم شهاداتچون غرقه شد عراقي يابد حيات باقيگنجي که آن نيابد صد پير در مناجاتمست خراب يابد هر لحظه در خراباتميبيز هر سحرگاه خاک در خ