-
چو زرين بال عنقاي سرافرازشاعر : عبيد زاکاني ز مشرق سوي مغرب کرد پروازچو زرين بال عنقاي سرافرازسپاه شام شد بر روز پيروزنهان گرديد شمع گيتي افروزمقرر گشت بر شب پردهداريعروس مهر رفت اندر عماريز گوهر بر فلک پيرايه بستندهيون کوه را در سايه بستندبرآمد ماه بر اورنگ شاهيفرو شد شاه خاور در سياهيبدان صورت که رسم و راي من بوددر آن گلشن که ماوا جاي من بودبروي دوستان در باز کردمبه آئين جايگاهي ساز کردمچو گلزار ارم بستان سرائيمقامي همچو جنت جانفزائيز آبش حوض کوثر غوطه خوردهز خاکش