-
بدين دلسوخته آتش چه ريزيشاعر : عبيد زاکاني رها کن بعد از اين تندي و تيزيبدين دلسوخته آتش چه ريزيپشيمان گردي و سردي نبينيکز اين آتش بجز دودي نبينيهمه دنيا به آزاري نيرزدبهاري زحمت خاري نيرزدخصومت کس بدين آئين نورزدکسي با مهربانان کين نورزدغريبي دردمندي ناتوانيبدين سرگشتگي مسکين جوانيشده از مهر و سوداي تو خستهدل اندر مهر و سوداي تو بستهبخواري زاستانش دور کردنروا چون داريش مهجور کردنچرا بايد که در هجرت بميردگرفتم کز تو کامي برنگيردبهل تا يکدم از دورت ببيندنميگويم که در پي