-
غير از ثناي تو نبود شغل ديگرمشاعر : عبيد زاکاني کاري نباشدم به جهان جز دعاي توغير از ثناي تو نبود شغل ديگرمهرگه که بامداد ببينم لقاي توروزم بود خجسته و کارم بود به کاروانکس منم که نيست مرا کس به جاي توآنکس توئيکه همچو منت صدهزار هستبادا سعادت ابدي رهنماي توچندانکه رهنماي بني آدمست عقلوي آفتاب پرتوي از نور راي تواي آسمان جنيبه کش کبرياي تواي صد هزار حاتم طائي گداي توداراي دهر آصف ثاني عميد ملکراي رزين و خاطر مشگلگشاي توخورشيد نورگستر و مفتاح دولتستکاري مسيرش نشود