-
مرا ز وصل تو حاصل بجز تمنا نيستشاعر : عبيد زاکاني خيال زلف تو بستن خلاف سودا نيستمرا ز وصل تو حاصل بجز تمنا نيستجواب داد که خود اين متاع با ما نيستوفا ز عهد تو ميجست دوش خاطر مندهان ز شرم فرو بستهاي همانا نيستبسي بگفتمت ايدوست هست راي منتنميدهي و مرا زهرهي تقاضا نيستهزار بوسه ز لب وعده کردهاي و يکيکه کار بوالعجبيهاي چرخ پيدا نيستچو دور دور رخ تست خاطري دريابجز آب چشم و کباب جگر مهيا نيستز ميهمان خيالت چو شرمسارم از آنکمگر مگوي خدا را عبيد از آنها نيستبه طعنه