-
دايم به روي دست دعا جلوه ميکنيشاعر : صائب تبريزي هرگز نديده است کسي نقش پاي تودايم به روي دست دعا جلوه ميکنيبه زندگي شدهام بس که بدگمان بي توخبر به آينه ميگيرم از نفس هر دمدر سراپردهي دولت دل بيدار مجوسايهي بال هما خواب گران ميآردقمري از حيرت همان کوکو زند در پاي سروبيخودان، از جستجو در وصل فارغ نيستنداي کمتر از سپند، صدايي بلند کناين راه دور، بيش ز يک نعرهوار نيستبه آسيا نتوان گفت گرد کمتر کنبه خاکمال حوادث بساز زير فلکاز آه من اي آينه رخسار حذر ک