-
به پيغامي مرا درياب اگر مکتوب نفرستيشاعر : صائب تبريزي که بلبل در قفس از بوي گل خشنود ميگرددبه پيغامي مرا درياب اگر مکتوب نفرستيسبو چون خالي از مي گشت، بار دوش ميگرددگراني ميکند بر تن، چو سر بي جوش ميگرددخواب در وقت سحرگاه گران ميگرددآدمي پير چو شد، حرص جوان ميگرددمراداغ دل گم گشته از نو تازه ميگرددعزيزي هر که را در مصر هستي از سفر آيدبه لب تا از ته دل ميرسد، خميازه ميگرددمرا گر خندهاي چون غنچه در سالي شود روزيکه هر که رفت به آن راه، برنميگ