-
بهار گشت، ز خود عارفانه بيرون آيشاعر : صائب تبريزي اگر ز خود نتواني، ز خانه بيرون آيبهار گشت، ز خود عارفانه بيرون آينگشته است صبا تا روانه بيرون آيبود رفيق سبکروح تازيانهي شوقز خود به زور شراب شبانه بيرون آياگر به کاهلي طبع برنميآييهمين تو سعي کن از آستانه بيرون آيبراق جاذبهي نوبهار آماده استچه ميشود، تو هم از کنج خانه بيرون آيز سنگ لاله برآمد، ز خاک سبزه دميدسبک ز بحر غم بيکرانه بيرون آيکنون که کشتي مي راست بادبان از ابرتو هم ز خرقهي خود صوفيانه بير