-
اي دل از پست و بلند روزگار انديشه کنشاعر : صائب تبريزي در برومندي ز قحط برگ و بار انديشه کناي دل از پست و بلند روزگار انديشه کناز ورق گرداني ليل و نهار انديشه کناز نسيمي دفتر ايام برهم ميخوردايمني خواهي، ز اوج اعتبار انديشه کنبر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفتچون شود لبريز جامت، از خمار انديشه کنروي در نقصان گذارد ماه چون گردد تمامرحم کن بر جان خود، زين ذوالفقار انديشه کنبوي خون ميآيد از آزار دلهاي دو نيمدر محيط پر شر و شور از کنار انديشه کنگوشهگي