-
ما نقش دلپذير ورقهاي سادهايمشاعر : صائب تبريزي چون داغ لاله از جگر درد زادهايمما نقش دلپذير ورقهاي سادهايمبياضطراب همچو هدف ايستادهايمبا سينهي گشاده در آماجگاه خاکبا خود اگر قرار اقامت ندادهايمبر دوستان رفته چه افسوس ميخوريم؟چون صبح ما دوبار درين نشاه زادهايمپوشيده نيست خردهي راز فلک ز مااوراق هستيي است که بر باد دادهايمچون غنچه در رياض جهان، برگ عيش ماآخر تو هم فتاده و ما هم فتادهايماي زلف يار، اينهمه گردنکشي چرا؟چون غنچه دست بر دل پر خون نها