-
از جنون اين عالم بيگانه را گم کردهامشاعر : صائب تبريزي آسمان سيرم، زمين خانه را گم کردهاماز جنون اين عالم بيگانه را گم کردهامدل مرا و من دل ديوانه را گم کردهامنه من از خود، نه کسي از حال من دارد خبرتا ز مستي شيشه و پيمانه را گم کردهامچون سليمانم که از کف دادهام تاج و نگينکز گرانخوابي سر افسانه را گم کردهاماز من بيعاقبت، آغاز هستي را مپرسچون نگريم من که صاحب خانه را گم کردهام؟طفل ميگريد چون راه خانه را گم ميکندمن که صائب کعبه و بتخانه را گم