-
گردنکشي به سرو سرافراز ميرسدشاعر : صائب تبريزي آزاده را به عالميان ناز ميرسدگردنکشي به سرو سرافراز ميرسداز رفتنش به گوش من آواز ميرسدهرچند بيصداست چو آيينه آب عمرآخر به کام خويش، نظر باز مي رسديعقوب چشم باخته را يافت عاقبتديگر کدام خانه برانداز ميرسد؟خون گريه ميکند در و ديوار روزگارگاهي نسيم صبح به من باز ميرسداز دوستان باغ، درين گوشهي قفسدر بوتهي گداز به هم باز ميرسداين شيشه پارهها که درين خاک ريخته استکانجام ما به نقطهي آغاز ميرسدآن روز ميشو