-
از فسون عالم اسباب خوابم ميبردشاعر : صائب تبريزي پيش پاي يک جهان سيلاب خوابم ميبرداز فسون عالم اسباب خوابم ميبردچون شوم مست از شراب ناب خوابم ميبردسبزهي خوابيده را بيدار سازد آب و منهمچو ماهي در ميان آب خوابم ميبرداز سرم تا نگذرد مي، کم نگردد رعشهامبيشتر در گوشهي محراب خوابم ميبرددر مقام فيض، غفلت زور ميآرد به مندر صدف چون گوهر سيراب خوابم ميبردنيست غير از گوشهي عزلت مرا جايي قراررفته رفته زين صداي آب خوابم ميبردغفلت من از شتاب زندگي خواهد فزو