-
از جواني داغها بر سينهي ما مانده استشاعر : صائب تبريزي نقش پايي چند ازان طاوس بر جا مانده استاز جواني داغها بر سينهي ما مانده استخواب سنگيني چو کوه قاف بر جا مانده استدر بساط من ز عنقاي سبک پرواز عمرزنگ افسوسي به دست بادپيما مانده استچون نسايم دست برهم، کز شمار نقد عمرپايم از خواب گران در سنگ خارا مانده استميکند از هر سر مويم سفيدي راه مرگاز کتاب من، همين شيرازه بر جا مانده استنيست جز طول امل در کف مرا از عمر هيچورنه صائب را چه پرواي تماشا مانده ا