-
ساقي از رطل گرانسنگي سبکدل کن مراشاعر : صائب تبريزي حلقهي بيرون اين دنياي باطل کن مراساقي از رطل گرانسنگي سبکدل کن مراپاي خواب آلودهي دامان منزل کن مراوادي سرگشتگي در من نفس نگذاشته استگه به دوش و گاه بر گردن حمايل کن مرارفته است از کار چون زلف تو دستم عمرهاستگر به از مجنون نباشم، باز عاقل کن مرااز براي امتحان چندي مرا ديوانه کنبعد ازين صائب سراغ از گوشهي دل کن مراجاي من خالي است در وحشت سراي آب و گل
#سرگرمی#