-
سودا به کوه و دشت صلا ميدهد مراشاعر : صائب تبريزي هر لالهاي پياله جدا ميدهد مراسودا به کوه و دشت صلا ميدهد مرابيماري نسيم، شفا ميدهد مراباغ و بهار من نفس آرميده استآغوش باز کرده صلا ميدهد مراسيرست چشم شبنم من، ورنه شاخ گلدر زير سنگ نشو و نما ميدهد مراآن سبزهام که سنگدليهاي روزگارهر کس که گوشمال بجا ميدهد مرادر گوش قدرداني من حلقهي زرستحيرت نشان به راه خدا ميدهد مرااستادگي است قبله نما را دليل راهصائب نشان به تير قضا ميدهد مرااين گردني که من چ