-
در خانهي دل عشق تو مجمع داردشاعر : سيف فرغاني و از دادن جان کار تو مقطع دارددر خانهي دل عشق تو مجمع داردنظمي است که از روي تو مطلع دارددر شعر تخلص به تو کردم که وجودبد گفته همه عمر و شنيده ز تو نيکاي من همه بد کرده و ديده ز تو نيککز من به تو بد به من رسيده ز تو نيکحد بدي و غايت نيکي اين استبر هم زدن از ترس نمييارم چشمبر کردهي خويشتن چو بگمارم چشمبد کردم و نيکي از تو ميدارم چشم!اي ديدهي شوخ، بين که من چندين سالخورشيد زکاتي ز نصاب رخ تواي نور تو آمده نقاب رخ تود