-
اي صبا با دم من کن نفسي همراهيشاعر : سيف فرغاني به سوي شاه بر از من سخني گر خواهياي صبا با دم من کن نفسي همراهياز پريشاني اين ملک بده آگاهيقدوه و عمدهي شاهان جهان غازان رانان عزيز است که شد يوسف گندم چاهيگو درين مصر که فرعون درو صد بيش استکرسي مملکت و مسند شاهنشاهي!،گو بدان اي به وجود تو گرفته زينتبهر نان گربه کند نزد سگان روباهيشير چون گربه درين ملک کند موش شکاراستخوان جوي شده همچو سگ درگاهيسروراني که به هر گرسنه نان ميدادندخوف آن است که از آب بترسد ماهيامن ازين