-
اي ز لعل تو چاشني قند و شکرشاعر : سيف فرغاني وي ز نور رخ تو روشني شمس و قمراي ز لعل تو چاشني قند و شکرذکر شيريني تو هست چو در آب شکرخسرو ملک جمالي تو و اندر سخنمغم جان نيست کسي را که تو باشي دلبرسر خود نيست دلي را که تو باشي مطلوبکه چنو زاده بود مادر ايام پسردختر نعش گواهي نتواند دادنبه نکويي نبود جنس تو از نوع بشردر همه نوع چو تو جنس بيابند وليکوگرش ماه بود مادر و خورشيد پدربه جمال تو درين عهد نيامد فرزندپس ازين روي تو شد صورت او را مظهرحسن ازين پيش همي بود چو معني پ