-
من بلبلم و رخ تو گلزارشاعر : سيف فرغاني تو خفته من از غم تو بيدارمن بلبلم و رخ تو گلزاروين زلف چو عنبر تو عطارجانا تو به نيکويي فريديکمتر کنم اين فغان بسيارگفتم که چو روي گل ببينمهر لحظه در آردم به گفتارشوق گل روي تو چو بلبلخود گم شده چون بود طلبکار؟من در طلب تو گم شدهستمهر گه که بنالم از غمت زاربر من همه دوستان بگريندهرگز نبود ز مرهم آزاردل، خسته نگردد از غم تودر دام هواي تو گرفتاراز دانهي خال تو دل منتا دل ندهد به چون تو دلداربسيار تنم بجان بکوشيدزين عشق چو گرگ آدميخو