-
اي شده حسن تو را پيشه جهان آراييشاعر : سيف فرغاني عادت طبع من از وصف تو شکرخايياي شده حسن تو را پيشه جهان آراييروز را خيره شود چشم چو رخ بنماييماه را زرد شود روي چو در وي نگرييا چنان کن که چنين روي به کس ننمايييا بدان لب بده از وصل نصيب عشاقتا همانجا نهمش باز اگر فرماييبوسهاي دادي و پس طيره شدي، لب پيش آرميندانم که چرا منتظر فرداييز انتظار شب وصل تو مرا روز گذشتخواب را آب ببرد از حرم بيناييبس که در آرزوي وصل تو چشمم بگريستچند بر خاک درش باد همي پيمايياي دل خام