-
از عشق دل افروزم، چون شمع همي سوزمشاعر : سيف فرغاني چون شمع همي سوزم، از عشق دل افروزماز عشق دل افروزم، چون شمع همي سوزمچون شمع ز هجر او ميگريم و ميسوزماز گريه و سوز من او فارغ و من هر شببيروي چو خورشيدت چون شب گذرد روزمدر خانه گرم هر شب از ماه بود شمعياز شوق شود پاره هر جامه که بردوزمدر عشق که مردم را از پوست برون آردچون گنج غني باشم گر مال بيندوزمهر چند فقيرم من گر دوست مرا باشدمن خدمت او کردن از عشق وي آموزمدانش نکند ياري در خدمت او کس راخسرو نزند پنجه با